loading...
دنیای اس ام اس
آرمین ابراهیمی بازدید : 79 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

جلو دستشویی عمومی وایسادم تا یارو از دستشویی بیاد بیرون خودش میبینه دارم پیچ و تاب میخورم. میگه: دستشویی داری؟ اول یه نگاه بد بهش کردم بعد گفتم: پ ن پ با صدای دلنشینی ک تو دستشویی میومد. داشتم تمرین رقص عربی میکردم!!!

آرمین ابراهیمی بازدید : 69 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)

    بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
    میگه : این حرف آخرته ؟
    پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
    لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !

آرمین ابراهیمی بازدید : 44 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)

    با کیس ازدواجش رفتند آزمایش خون، گروه خونی‌شون بهم نخورده…
    زنگ زدم بهش میگم : غصه نخور رفیق… دنیا همینه…حالا میخوای چیکار کنی؟ کات میکنی باهاش؟
    بجای اینکه دردِ دل کنه میگه: پـَـَـ نــه پـَـَــــ صبر میکنیم تا سال دیگه یه بار دیگه آزمایش میدیم شاید ایندفه شانس‌مون زد افتادیم تو یه گروه خونی آسونتر صعود کردیم مرحله بعد!

آرمین ابراهیمی بازدید : 37 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

 رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

آرمین ابراهیمی بازدید : 51 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)

به دوستم میگم: اس عاشقانه ی قشنگ داری برام بفرستی؟
میگه: برا مخاطب خاصت میخوای؟
میگم: پ ن پ میخوام برا بابام بفرستم تا اونمforward کنه برا مامانم!!!!!!!!!!!!
دوست باهوشه من دارم؟؟؟؟

آرمین ابراهیمی بازدید : 47 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

.

آرمین ابراهیمی بازدید : 35 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه

آرمین ابراهیمی بازدید : 23 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

با دوستامون رفتیم استخر
غریق نجاته پرسید میخواین شنا کنین؟؟
گفتم : پ ن پ املاح معدنی ایم
اومدیم تو آب حل بشیم؛ مردم استفاده کنن :ه

آرمین ابراهیمی بازدید : 61 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

ا دوستم رفتیم ساندویچی،بدون اینکه نظر منو بپرسه بندری تند سفارش داده،منم مجبور به خوردن ساندویچ تند تند شدم.
اولین گاز هیچ دومین گازو که زدم
اشک از چشام اومد پایین
دوستم میپرسه از تندیش اشکت در اومد؟
گفتم:پــَ نــَ پــَ دلم واسه اون جونوری که کشتن کردنش مواد اولیه این ساندویچ سوخته
میگه :پــَ نــَ پــَ و کوفت،چه طرز حرف زدنه؟
میگم ناراحت شدی وسط غذا خوردن اسم جونور اوردم؟
میگه:پــَ نــَ پــَ از اینکه داغ دلمو تازه کردی ناراحت شدم

آرمین ابراهیمی بازدید : 56 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

تو دستشویی گیر کرده بودم هیچ.
بابام اومده بهم میگه کمک می خوای؟
میگم پ ن پ اینجا اوضاع خوبه اگه خواستی شما هم بیا این تو جا هست من دارم یوگا کار می کنم.
اومدم سر میز نشستم مامانم بهم میگه غذا میخوای میگم:
پ ن پ کمرم درد میکرد اومدم ماساژ رو صندلی.

آرمین ابراهیمی بازدید : 22 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

مروز از آرایشگاه که میومدم ، تو راه یه دختر حدوداً سه ساله و مامانش راه میرفتن.........
یهو دختره به من اشاره کرد و گفت: پسر......
منم گفتم: پـــ نه پـــ دیو دو سر!!!

آرمین ابراهیمی بازدید : 40 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

رفتم بقالی محل.میگم:یه نوشابه خانواده بده.
میگه:خنک باشه؟ تا دهنم رو باز کردم محکم کوبید تو گوشم.
بهش گفتم:مگه دیوونه شدی؟ چرا میزنی؟
میگه:مگه نمیخواستی حرفت رو با پ ن پ شروع کنی؟
تو چشماش نگاه کردم گفتم: پ ن پ!
میخواستم با فدات شم شروع کنم!

آرمین ابراهیمی بازدید : 40 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

رفتم مغازه تبلتمو بزارم برا فروش دوختره امده مگه این چیه تبلته !!!!
منم جو گیر شدم گفتم پ ن پ سینی چایی بگیر ترمین کن واسه خاستگاریت

آرمین ابراهیمی بازدید : 29 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (1)

صبح بلند شدم دارم میمیرم از دندون درد به مامانم میگم یه قرص مسکن بده دارم میمیرم میگه واسه دندونت میخوای گفتم پ ن پ میخوام بکارمش زیر زبونم شاید درخت قرص مسکن سبز شه

آرمین ابراهیمی بازدید : 28 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـــ نه پـــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!!!!

آرمین ابراهیمی بازدید : 19 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

ابجیمو بردیم دکتر دکتر ه می گه مریض شدی
په نه په گفتیم بیاریمش یه سر به شما بزنه ببینید داریم می ریم بیرون چیزی لازم نداری برات بخریم !؟؟؟

آرمین ابراهیمی بازدید : 26 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

بابام از بیرون امده خونه.بعداز سلام و احوال پرسی بهش توجه کردم دیدم سیبلاشو زده.بهش گفتم بابا سیبلاتوزدی؟گفت؛پ ن پ فرستادمشون مزرعه تا علف بشن و غذای گوسفندها بشن.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1243
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 91
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 127
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 127
  • بازدید ماه : 691
  • بازدید سال : 13,736
  • بازدید کلی : 143,850