“حوا” که باشی بعضی ها “هوا ” برشان می دارد که “آدمند ” !!!

سلام صبح قشنگت آسمونی
گلم چشماتو باز کن خواب نمونی

صبح بخیر اى ستاره ی بیدار !
چشمِ مرا غرق در تلاءلو خود کن .

صبح زیبایت بخیر ، ای گل شاداب من . دیشب از عطر تو شد ، رؤیای رؤیا خواب من .

خزان که مال ما شد ، بهار مال شما
صاف و ساده بگویم ، سلام حال شما !؟

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی / آره بازم منم همون بهونه همیشگی
فدایه مهربونیات چه میکنی با سرنوشت / دلم برات تنگ شده بود این نامه و واست نوشت

با پرنده ی صبح شروع شد
تابید ، نور شد و سپاس گفت
صبح پرنده را بیدار کرد
شعر خواند . . .
نور آمد ، یار بیدار شد . . .
صبح بخیر خورشید من

سلام بر تو که عاشق سلام بر تو که شیدا / سلام بر تو که خوابی سلام بر تو که رویا
سلام شعر فریبا سلام دلبر زیبا / سلام راوی غم ها سلام عاشق شیدا

سلام ای طراوت همیشه ! دوست دارانت را دریاب !
ما آن بیدلانیم که دل خود را در افق های آبی ات می جوییم !

سلام ای وسیع جاری ، ای پهنه نور باران ، ای طراوت بی کران
روزت به خیر باد

سلام ای دل نورانی خورشید ، ای نگاه آبی آسمان ، ای شکوه آفرینش!

به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود …